TOP LATEST FIVE داستان های واقعی URBAN NEWS

Top latest Five داستان های واقعی Urban news

Top latest Five داستان های واقعی Urban news

Blog Article

او اکنون در دهه ۸۰ خود، بقیه عمر خود را به نگهداری مسافرخانه به جای فرار از آن متعهد کرده است (کاری که احتمالاً اکثر ما نیم قرن پیش انجام می‌دادیم).

قوانینِ خوب رو دوست دارم… برای خودتون؛ دلتون؛ حالتون و خانوادتون قانون هاي‌‌‌ قشنگ بذارید؛ بعداً حسرت قانون هاي‌‌‌ گذاشته نشده رو نداشته باشید!

علیرغم اینکه چیزی برای شناسایی او در صحنه پیدا نشد، پلیس توصیفات او را به مقامات سراسر کشور ارسال نمود.
راستان نامه
یه روز کـه می‌خواسته بره شکار از بس عجله داشته اشتباهی چترش رو بـه جای تفنگش برمیداره و میره توی جنگل…

انشا آدم فضایی برای پایه هفتم و دبستان با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری

در این داستان واقعی ارواح، ویلیام وینتر، مردی که در مزرعه میرتلز کشته شد، نیز دیده شده است.

من هم كه در آن زمان دختری بی‌تجربه بودم، مجید اولین مردی بود که به طور جدی پا به زندگی من گذاشته بود و تا قبل از او پيش نيامده بود كه با پسری به‌طور جدی صحبت کنم و خیلی درکی از ازدواج نداشتم. فقط همین را می‌فهمیدم که می‌توانم به مجید به عنوان مرد زندگی نگاه کنم و او تکیه‌گاه خوبی برایم خواهد بود. آن زمان دانشجو بودم و وقتی یک‌سال بعد از ازدواج درسم تمام شد دیگر به دنبال ادامه تحصیل نرفتم.

۱۱ داستان واقعی ارواح، از هتل «درخشش» تا «هورناک آمیتیویل»

هامفریس همچنین ادعا می‌کند که شواهدی از قربانی‌کردن آیینی و شیطان‌پرستی در زیر پلکان پیدا کرده است؛ جایی که گزارش شده، او در آنجا استخوان‌های کودکان را که با خنجر سوراخ شده‌اند، دیده است.

حتی راهنمایان تور ادعا می‌کردند که اشباح را در حال حرکت در اطراف دیده‌اند. دیگران بوی گل رز را که گل مورد علاقه جورجیانا پیتوک بود، تعریف کرده‌اند.

درها به خودی خود باز و بسته شده‌اند، صدای قدم‌ها و صداهای دیگری شنیده شده اما هیچ فردی دیده نشده است.

پیرمرد در حالی‌کـه بـه زحمت، با دست لرزانش دکمه پیراهنش را می‌بست، با صدایی نحیف ولی همراه با غرور خاصی جواب داد: هیچ‌وقت بـه این خوبی نبودم.

این قیمت حقیقتاً بیش از حد خوب بود که واقعی باشد، بنابراین لوتز، همسرش کتی، و پسرانشان دانیل و کریستوفر با قدردانی وارد خانه شدند.

به نظر من اگر این خانم با همسرش ازدواج کرد به دلیل خلأها و جاهای خالی بود که در زندگی‌اش احساس می‌کرد. او می‌خواست این جاهای خالی را با همسرش پر کند و چون این اتفاق نیفتاده بود به مرور خودش هم به خودش شک کرده‌ و احساس کرده ‌بود که احتمالا خودش مشکلی دارد و در نتیجه همه اینها هم شخصیت وابسته‌ای پیدا کرده‌ بود و هم اعتماد به نفسش به شدت پایین آمده‌ بود.

Report this page